هانا جونهانا جون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره
مامان بهنازمامان بهناز، تا این لحظه: 37 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

هانا امید من و بابا

عاشق زندگیمم

اولین های زندگیت

خوبی مامانی خوبی عزیز دلم. الان که داری میخونی اینارو چندسالته خانومم؟؟ هنوزم من رو خییییلی دوست داری؟ اینا رو برات مینویسم که بدونی بچگیلت چی بود و چی شد.همه هدفم از وبلاگ و نوشتن و عکس گرفتن اینه خانوم خوشکله من.. همیشه اولین ها خیلی قشنگن.اولین حرف زدنا اولین قدمها  اولین دوستها الان میخوام برات از اولین نقاشیت بگم توی مهد براتون یکسری کلاسای اموزشی گذاشتن که من اونایی رو که دوست داری ثبت نامت کردم. مثلا نقاشی و زبان و ژیمناستیک..به موسیقی و بلز علاقه ای نشون ندادی و یک جلسه رفتی و گفتی که دوست ندارم . مرداد ۹۷ اولین زیمناستیکت شروع شد که عاشق حرکاتش هستی اولین نقاشی توی کلاست هم اینه۷ شهریور ۹۷/ناگفته ن...
15 شهريور 1397

هفتیمن سالگرد عروسی مامان و بابا

هلوووو عزیز دلم. تازگیا همش سعی میکنی انگلیسی هر چیزی رو بدونی و هی سوال میکنی و الانم کلی کلمه بلدی.من اصلا اصراری ندارم تو این سن باهات انگلیسی کار کنم اما توی مهد یادگرفتی و خیلی هم علاقه نشون میدی برای همین الانم بهت گفتم هلوووو دختر خارجکی من😍😎 دهم شهریور ۹۰ بود که من و بابا رفتیم زیر یک سقف و امروز هم سالگرد اون روز قشنگ بود و برات که تعریف کردم میگفتی منم میام که برقصم😀😀 رفتیم باهم کیک بخریم که ست موی السا رو دیدی.این روزا خیلی عاشق السا و انا هستی.و همه جا با تاج و موی السا میای. برات خریدم و اومدیم بازم عکاسی. کیک مال ما بود اما صاحبش شدی😀😉و ما یک عسم باهاش نداریم😎😎 فردا شبش هم رفتیم بام لند و اونجا ...
15 شهريور 1397

سه و نیم ساله شدی عشقم

سلام دردونه من چقد تند تند داری بزرگ میشی نفس من انگار همین دیروز بود تو دلم شنا میکردی طبق معمول که عاشق کیکی ازمون خواستی برات کیک بخرم. وقتی اومدیم خونه دیدم به به دقیقا امروز که نهم مرداد هست سه نیم ساله میشی و چندتا عکس برای یادگاری ازت گرفتم اخخخخخ که نمیدونی چقد مامان دوستت داره.از این همه عشق به تو میترسم. ...
15 شهريور 1397
1